يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۳۱ ق.ظ
ﺍﺯ ﺁﻣﺪﻧﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪﺱ ﻣﯽ ﺯﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺭﻓﺘﻨﺖ ﺭﺍ !
هنوز دو روز از محرمیت مان نگذشته بود که پاکت شهریه 20 هزارتومانیت شیوه زندگیم را تغییر داد
توکل سرتاسر زندگیت را گرفته بود و
تلاشت همراه آن برایم سرمشق
وحالا منم با اینکه مثل روزهای تو خسته ام ولی ایستاده ام
تا شب نشود شفق برای دخترمان،
اینروزها فاطمه فقط تو را کم دارد....واین است آهی که هرچقدر بایستم فرو نمی نشیند،،
چیزی از تو نمی خواهم فقط درحقش دعای پدرانه کن...
نگو نبودم که خبرا رسیده...
امشب من منتظرم...