مسافر خوش قیافه ارباب

آیه قرآن
آخرین مطالب
  • ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۳:۰۶ بعد از پدر...
  • ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۲:۴۲ نمدمالی
  • ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۲۵ سفره سفر(1)
  • ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۴۱ فاطمه آنهم از نوع معصوم
  • ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۳۲ رحمت رحمانیه
  • ۱۵ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۱۰ ریا
  • ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۳۱ تهذیب دولتی
  • ۱۲ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۰۹ نیشتر
  • ۰۸ بهمن ۹۲ ، ۰۳:۳۶ شوق
  • پربیننده ترین مطالب
  • ۲۲ دی ۹۲ دعای پدرانه
  • ۲۸ بهمن ۹۲ بعد از پدر...
  • ۱۲ بهمن ۹۲ نیشتر
  • ۲۴ آذر ۹۲ سرایداری
  • ۰۱ بهمن ۹۲ مشام تیز
  • ۲۴ دی ۹۲ پلان
  • ۰۸ بهمن ۹۲ شوق



  • مسافر خوش قیافه ارباب

    خاطرات و یاداشتها برای علیرضای عزیز تا یادمان نرود که گرچه چشم ظاهرمان توانایی دیدنت رو نداره ولی ..

    هیهات، مصیبتی است تنها ماندن
    هنگام رحیل همرهان جا ماندن

    سخت است زمان هجرت هم قفسان
    مبهوت قفس شدن ز ره واماندن

    در چون و چرای حسرت هستی تا چند
    تاچند اسیر خودسری‌ها ماندن

    در حسرت پر کشیدن از دام وجود
    ماندیم و نبود در خور ما ماندن

    مشتاق رحیل و بال و پر سوخته‌ایم
    سخت است در این سرا خدایا ماندن

    "شهید محمد تورجی زاده"

    آخرین یادداشت های شما برای متن




    يكشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۱، ۰۵:۴۸ ق.ظ

    مهربان علیم ! دل بارانییم امکان نوشتن برایت را خیلی کمرنگ میکند و گاهی آنها را پاک. قبلا نوشتن برای تو خیلی راحت تر بود چرا که هر موقع می آمدی و میدیدی ،حداقل جوابت یک شکلک بود و حالا، نگاشتن بر لوح کوچکم، حالا باید منتظر بمانم تا روحم به اندازه تو  و عالم تو وسیع شود و بعد جوابهایت را بگیرم .

     

    مولا جان چقدر سخت است انتظار و چقدر سختتر این سرمشق... 

    «این راه زیارت است، قدرش دریاب                 از شدت سرما، رخ از این راه متاب

    شک نیست که با عینک ارباب نظر                برفش پر قو باشد و خارش، سنجاب»

    آن فرزانه ای که تاج نشان روحانیت را برتوگذاشت و اذان تولد دوباره ات را  در گوشت زمزمه کرد حق را لبیک گفت و استاد آمد آنجا ! " وانا الیه الراجعون" فرصت برایت مهیا شد تا تو بواسطه او که شاگردیش از آرزوهایت بود و لیالی قدر را به پای منبرش بودی بالا بروی و عالم تر شوی هر اندازه که این دنیای فانی از تو و او کم گذاشت...

    بهار اول آمد ما مانده ایم و سیاهی و تاریکی،  یا انیس النفوس ! وقتی روشن کردی این ویرانه را تازه بهتر می فهمیم زمین دلمان هر روز کربلاست- صحنه پیکار حق و باطل -و انگار باید عجین شویم با کل یوم عاشورا ...

    علی جان! این بیت را هر روز فاطمه ات می خواند : "کل یوم عاشورا کل ارض کربلا حسین اربابمه"

    روز شهادت امام رئوف دخترمان بادیدن فیلم ضامن آهو حزنی بدلش نشست ‌امان از آن حزن کربلایی که عالم را ویران کرد. بی دلیل چشمانش می بارید و گمشده ای را صدا می کرد اینبار به ظاهر تو نبودی دنبال آهویی می گشت که امام رضا او را ضمانت کرد. اما دلم به بغض بارانی فاطمه گواهی می داد آن آهو تو بودی.... 

    ببار ای بارون ببار / بر دلم گریه کن خون ببار

    بر شب تیره چون زلف یار /بهر لیلی چون مجنون ببار

    آقاجون! فدای غمهای تو...

    اللهم عجل لولیک الفرج

     

    داغ دیده

    یادداشتهای شما برای متن  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    یادداشتهای شما برای متن

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">