مسافر خوش قیافه ارباب

آیه قرآن
آخرین مطالب
  • ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۳:۰۶ بعد از پدر...
  • ۲۸ بهمن ۹۲ ، ۰۲:۴۲ نمدمالی
  • ۲۶ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۲۵ سفره سفر(1)
  • ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۴۱ فاطمه آنهم از نوع معصوم
  • ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۳۲ رحمت رحمانیه
  • ۱۵ بهمن ۹۲ ، ۰۹:۱۰ ریا
  • ۱۴ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۳۱ تهذیب دولتی
  • ۱۲ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۰۹ نیشتر
  • ۰۸ بهمن ۹۲ ، ۰۳:۳۶ شوق
  • پربیننده ترین مطالب
  • ۲۲ دی ۹۲ دعای پدرانه
  • ۲۸ بهمن ۹۲ بعد از پدر...
  • ۱۲ بهمن ۹۲ نیشتر
  • ۲۴ آذر ۹۲ سرایداری
  • ۰۱ بهمن ۹۲ مشام تیز
  • ۲۴ دی ۹۲ پلان
  • ۰۸ بهمن ۹۲ شوق



  • مسافر خوش قیافه ارباب

    خاطرات و یاداشتها برای علیرضای عزیز تا یادمان نرود که گرچه چشم ظاهرمان توانایی دیدنت رو نداره ولی ..

    هیهات، مصیبتی است تنها ماندن
    هنگام رحیل همرهان جا ماندن

    سخت است زمان هجرت هم قفسان
    مبهوت قفس شدن ز ره واماندن

    در چون و چرای حسرت هستی تا چند
    تاچند اسیر خودسری‌ها ماندن

    در حسرت پر کشیدن از دام وجود
    ماندیم و نبود در خور ما ماندن

    مشتاق رحیل و بال و پر سوخته‌ایم
    سخت است در این سرا خدایا ماندن

    "شهید محمد تورجی زاده"

    آخرین یادداشت های شما برای متن




    چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۲:۱۲ ق.ظ

    الحمدلله کما هو اهله

    خداوندا شاکرم از آنچه برمن مرحمت نمودی و با زبان قاصرم نعماتت را یک به یک سپاس گویم که هر آنچه برمن رواداشتی از لطف و کرمت بود و هرآنچه از من گرفتی حکمت 

    یا ارحم الراحمین ! تو بر من رحمت واسعه رواداشتی ومن از تو درک حاجت که فقیر را چگونه باید؟

    تو را شاکرم خدای مهربان تر از مهربانیی که من در زندگیم حس کردم ...که هر آنچه برمن اعطا کردی برای تمرین و گرفتی برای تمرینی دوباره تا در این آزمون و خطا تو را یابم و بدانم که هیچ نیستم و هیچ نمی دانم و باید تسلیم مطلق باشم.

    تو خواستی که همه مهربانی و لطف را از خودت بگیرم به صراطی نو و تو خواستی بیدارم کنی تا بدانم باقی یعنی چه و فانی کجاست و تو اراده کردی بهتر ببینم و من غافل از خویشتن خویش.

    امید سختیهایم و یاورم !ای انکه ارباب حسین از تو اینگونه می گوید"امید به تو بى نیازى از دل دادن با دیگرى است"، زندگیم از تو بود و رنگ و بوی تو را داشت که حاضر نشدی حتی رنگ عوض کند و برایم باقی شد: رنگ کرامتت.

    حالا قشنگ تر به زبان می آورم "قل اللهم مالک الملک ..."پادشاها در حکومتت خیّرترینی و ناظرترین بر قلبها.دل غفلت زده ام را دیدی که چگونه خاک کج فهمی می خورد و آهنگ تمریناتم را تغییر دادی تا بلکه بفهمم و ببینم کجایم ؟ و این کوله بار رسالتم را چطور باید به سرانجام برسانم ،اما گمراه بیابانی را چگونه با عصای نابینایی انتظار پیدا کردن راه؟ بیدارم کردی ، بینایم کن!

    « یا ایها العزیز ! مَسَّنا و اهلنا الضُر و جِئنا ببضاعه مُزجاه و اَوفِ لَنَا الکَیل و تَصَدَّق علینا ؛ ان الله یَجزِی المتصدقین .»

    در آن لیله قدر که با این نوا به خواب درون رفته بودم چه مقدر برایم گشت که بیدار شود شاید ابن دل بیمار!

     یا ایهاالعزیز ای قطب عالم امکان ! دوباره کیل مرا پرکن که دستم تهی است ، شکسته ام شکسته ترم نخواه که من رو آورده ام به شما ای عزیز جان.بگذار بگذرد شب ما یا ایها العزیز.بگیر دستان من و علی ام را ای عزیزجان.

     

    داغ دیده

    یادداشتهای شما برای متن  (۰)

    هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

    یادداشتهای شما برای متن

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">