اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
بار الها بر محمد و آلش درود فرست
1- وَ اَلْهِمْنا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ اِجْلالَ حُرْمَتِهِ، ( و الهام کن معرفت برترى این ماه و بزرگداشت احترامش)
2- وَ التَّحَفُّظَ مِمّا حَظَرْتَ فیهِ، (و خوددارى از محرمات در آن را به ما الهام کن)
3- وَ اَعِنّا عَلى صِیامِهِ بِکَفِّ الْجَوارِحِ عَنْ مَعاصیکَ، ( یاری ده مارا بر روزه ای که حفظ کند جوارح ما را از گناهان)
4- وَ اسْتِعْمالِها فیهِ بِما یُرْضیکَ، (و به کار بردن آنها در آنچه که تو را خشنود مىنماید)
5- حَتّى لا نُصْغِىَ بِاَسْماعِنا اِلى لَغْوٍ، (یارى ده، تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم)
6- وَ لا نُسْرِعَ بِاَبْصارِنا اِلى لَهْوٍ (و با چشمانمان به تماشاى لهو نشتابیم)
7- وَ حَتّى لانَبْسُطَ اَیْدِیَنا اِلى مَحْظُورٍ، (و دستهایمان را به حرامى دراز نکنیم)
8- وَ لانَخْطُوَ بِاَقْدامِنا اِلى مَحْجُورٍ، (و به سوى ممنوع تو گام برنداریم)
9- وَ حَتّى لا تَعِىَ بُطُونُنا اِلاّ ما اَحْلَلْتَ، (و شکمهایمان جز به حلال پر نشود)
10- وَ لاتَنْطِقَ اَلْسِنَتُنا اِلاّ بِما مَثَّلْتَ، (و زبانمان به غیر آنچه تو گفتهاى گویا نگردد)
11- وَ لانَتَکَلَّفَ اِلاّ ما یُدْنى مِنْ ثَوابِکَ،( و جز در کارى که به ثواب تو نزدیک مىکند به کوشش برنخیزیم)
12- وَ لانَتَعاطى اِلاَّ الَّذى یَقى مِنْ عِقابِکَ،( و جز آنچه از عقوبتت نگاه دارد فرا نگیریم)
13- ثُمَّ خَلِّصْ ذلِکَ کُلَّهُ مِنْ رِئآءِ الْمُرآئِینَ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعینَ، (آنگاه این همه را از خودنمایى ریاکاران و شهرتخواهى شهرتطلبان خالص و پاک گردان)
14- لا نَشْرَکُ فیهِ اَحَداً دُونَکَ، (به گونهاى که کسى را با تو در این امور شریک نکنیم)
15- وَلانَبْتَغى فیهِ مُراداً سِواکَ. (و مقصد و مقصودى غیر تو نداشته باشیم. ) ( صحیفه سجادیه، دعای 44 )
ای مهربان شکر تورا که این معادن بزرگ رحمت و خزانه های علم را جایگاه اتصال به خودت برایمان قراردادی و ما چه ناسپاسیم که اگر این بناهای هستی نبودند چگونه به ما می رسید که به چه کلماتی بخوانیم تو را و چطور و درچه بجوییم غنای دعایمان را. بار الها ! بار زحمتمان بدوش بهترین مخلوقات توست و چقدر احساس شرمندگی می کنیم که گاه و بی گاه غرقیم در منجلاب نفسانیت و دنیا.
ای غفور! ببخش مرا و گناهانی که نعماتم را از من گرفت، ببخش مرا در گناهانی که باعث نزول بلایت می شوند و آنانی که دعای مرا زندانی کرده ببخش مرا...
برای هر موجودی چون اضطرابی است پس مامنی نیز کنارش نه در دور قرار داده ای و ایمان دارم که خلق کرده ای برای فنا و بقا و ای ظهور تمامی صفات متضاد .
انی فقد هربت الیک... آدمی که گریخته زبانش بند می آید و حالا من نفس نفس زنان، تشنه و با لکنت رو به سوی تو گریخته ام که امن تر از تو جایی سراغ ندارم. نمی دانم چرا این روزها فشارسینه ام بیشتر است و انگار اینست رمز حیات ما که نفسهایمان راهم بشماریم.
مهربانا ! ممنون از اینکه ما را به اینجا رساندی و حالا نزدیکترین مکان این مدار هستی! نمی خواهم بگویم تو در صفت تفضلی ات هستی نه! حالا به زمانی رسیده ایم که زمان ظرفیت صفت تفضلی من بازشده به برکت مهربانی تو. که تو در تمامی ماها رحیمترین و غفارترینی.
ای جان جانان ! برای بالارفتن از پله های درد دستم را بگیر که این غمها نیامده که شیرینش را یادم برود و شاید زمین خوردنم فخر انگیز است برایت و برایم، آن زمان که بلندم کردی و حالاکه زیر پا یم زدی تا قشنگتر سجده کنم،آخر راهی برای تربیت و محبت به عبدی که گم کرده دستاویز بلندشدنش را غیر از این نیست . یکباره پرم کن به نگاه اربابم که این قطره قطره ها آبم می کند...
مولاجان ! امده ام فقط بگویم به عظمت این ماه ، مهمانی راکه از سر خان نعمتت برما باقی گذاشتی شادی اش ببخش "اللهم ادخل علی اهل القبور السرور" ای همراهان این قافله دعایمان کنید در این روزهاو شبها که استجابت برایمان از زبان و دل شماست ...
و این شبها چقدر بارانی هستیم با این داغها...
قبل رفتن گفته بود:"حسین سینه ام تنگ شده است"
چهار هزار تیرانداز نسخه می پیچند
می خواهند راه نفس عباس را باز کنند